قرارگاه مجازی پدافند غیر عامل

ما مدعیان صف اول بودیم... از آخر مجلس شهدا را چیدند...
سه شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۱، ۰۷:۵۶ ب.ظ

ویژه نامه امام هادی علیه السلام-شناسنامه خورشید دهم امامت1


طلوع خورشید دهم آسمان امامت

تاریخ اشهر ولادت دهمین خورشید امامت و ثمره باغ ولایت ودوازدهمین نهال عصمت وطهارت و نخستین فرزند برومند نهمین پیشوای امامت آن است که سال دویست و دوازدهم هجرت بود، و ولادت مشهور پانزدهم ذی حجه بوده است (بنا به روایت کلینی، شیخ مفید و شیخ طوسی و نیز ابن اثیر)؛ امّا درباره سال و ماه و روز ولادت اختلاف وجود دارد که ما به پاره اى از آنها اشاره مى کنیم:

شیخ در مصباح می نویسد: روایت شده است که حضرت ابو الحسن علی بن محمد عسکری (ع) در روز 27 ذی حجه به دنیا آمد. سپس وی می گوید: ابن عیاش گفته است: میلاد ابو الحسن ثالث روز دوم رجب بوده است. همچنین وی تولد آن حضرت را روز پنجم هم ذکر کرده است. شیخ گوید: ابراهیم بن هاشم قمی گفته است: ابو الحسن عسکری (ع) در روز سه شنبه سیزدهم رجب از سال214 هجری دیده  به دنیا گشود.


کلینی در کافی نویسد: آن حضرت در نیمه ذی حجه از سال 212 به دنیا آمد.

البته برخی نیز روایت کرده اند که تولد آن حضرت در ماه رجب و در سال 214 بوده است.

در کشف الغمة نیز گفته شده است که آن حضرت در روز جمعه پا به دنیا گذارد.

برخى منابع ، تصریح مى کنند که تولد امام در ماه رجب بوده است لیکن روز تولد را معین نکرده اند از جمله زیارتی که از ناحیه مقدسه بیرون آمده، دلالت می کند بر آنکه ولادت آن حضرت در ماه رجب بوده.

که چنین آمده است :

أللّهُمَّ اِنّی أَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَینِ فِی رَجَب، «محمد بن علی الثانی و علی بن محمد المنتجب»

((بارالها! از تو مى خواهم (درخواست دارم ) به حق دو مولود در ماه رجب : محمّد بن على ثانى و على بن محمّد منتجب (امام هادى ))).

البته بعضى از منابع تاریخى هم از ذکر روز و ماه تولد حضرت خوددارى کرده و تنها به ذکر محل تولد ایشان یعنى ((مدینه )) اکتفا کرده اند.

 

محل ولادت

آن حضرت در محلّى به نام صُریا - سه فرسخ مانده به شهر مدینه طیّبه - رسیدند، نوزادى عزیز و مبارک همانند دیگر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، پاک و پاکیزه ؛ و همچون جدّ بزرگوارش ، امام موسى کاظم علیه السلام در حال بازگشت از شهر مکّه معظّمه به مدینه طیّبه ، دیده به جهان گشود.

شیخ مفید گوید: «محل تولد آن حضرت در صریا، یکی از قرای مدینه بود».

 در بسیاری از نسخ جای ولادت آن حضرت را همین قریه و با همین املا نوشته اند و در برخی از نسخ ضبط آن به صورت «صربا»بوده است. البته نام چنین محلی نه در معجم البلدان و نه در هیچ یک از کتب لغت ذکر نشده است. تنها ابن شهر آشوب در مناقب، در بخش الجلاء و الشفاء، گفته است: صریا قریه ای است که موسی بن جعفر آن را به فاصله سه میلی از شهر مدینه بنا کرده است.


مراسم تولد

ائمه - علیهم السلام - هنگام تولد نوزادى در خاندان خود، سنّت شرعى مشخص و معیّنى داشتند و درباره نوزاد، مراسم خاصى را اجرا مى کردند نخست در گوش راست نوزاد ((اذان )) مى گفتند و سپس در گوش چپ او ((اقامه )) و روز هفتم ، نوزاد را ختنه مى کردند و سر او را تراشیده همسنگ آن نقره به مساکین صدقه مى دادند و در آخر، گوسفندى را براى نورسیده عقیقه مى نمودند.

تمام این مراسم بطور دقیق و کامل به وسیله پدر بزرگوارشان براى فرزند بجا آورده شد و سنّت ائمه همچنان محفوظ ماند.

 

نام مبارک ایشان

از باب تیمّن و تبرّک ، پدر بزرگوارشان  نام اجداد طاهرینش را بر فرزند نهاد؛ ((على )) نام امیرالمؤ منین و زین العابدین و سید الساجدین. این نامگذارى بسیار بجا بود و امام دهم به حکم وراثت ، خصوصیات اجداد را در خود داشت . او بلاغت و سخنورى را از امیرالمؤ منین به ارث برده بود و تقوا و عبادت وى همانند سید الساجدین بود.


کنیه ایشان

از جمله رسم هاى عرب کنیه گذارى بر افراد بوده است و این نوعى احترام بشمار مى رفته است تا جایى که عرب در این مورد به تفاخر مى پرداختند و شاعرى در این باب مى گوید:

اکنیه حین انادیه لا کرمه


و لا القبه و السواءة اللقبا

((هنگامى که او را مى خوانم با کنیه او را صدا مى زنم و به او لقب نمى دهم زیرا لقب دادن سبک شمردن است )).

ائمه - علیهم السلام - این نکته را به خوبى مى دانستند و حتّى به اطفال خود کنیه داده و آنان را با کنیه صدا مى زدند زیرا نوعى احترام بود و در رشد روانى و بلوغ اجتماعى فرزند اثرى ژرف داشت . حتّى در این زمینه شعرى از امام امیرالمؤ منین به این مضمون روایت شده است :

نحن الکرام و طفلتا المهد یکنى


انا اذاقعد اللئام على بساط العزّقمنا

((ما بزرگمنش هستیم و به فرزندانمان از همان هنگام که در گهواره هستند کنیه مى دهیم )).

((راه ما از راه لئیم و بى ریشه جداست و اگر آنان از راهى بروند ما از آن ، رو بر مى گردانیم و بر یک سفره نمى نشینیم )).

امام جواد نیز به تاءسّى از پدران گرامى خود فرزند را ((ابوالحسن )) خواند و در این کنیه او را با دو تن از اجدادش ‍ همانند ساخت : امام موسى بن جعفر و امام رضا. محدثین و روات براى تمیز و تفکیک میان این سه بزرگوار صفتى به ابوالحسن افزوده ، امام موسى بن جعفر را (( ابوالحسن الا ول ، )) امام رضا را (( ابوالحسن الثانى )) و امام هادى را (( ابوالحسن الثالث )) مى خوانند.


القاب حضرت

القاب شایسته امام گوشه هایى از صفات و گرایش هاى والاى ایشان را به خوبى تصویر مى کنند و ما برخى را نقل مى کنیم :

1 - (( الناصح : )) این لقب از آن رو به ایشان داده شد که بیش از همه مردم ، امت جدش را راهنمایى مى کرد و مصالح آنان را گوشزد مى کرد.

2 - (( المتوکل : )) حضرت این لقب را مخفی می داشت و به یاران خود فرموده بود وى را بدین لقب نخوانند.

به نظر ما امام از آن رو این لقب را ناخوش داشت که لقب جعفر متوکل ، خلیفه عباسى نیز بود که از سرسخت ترین دشمنان اهل بیت - علیهم السلام - بشمار مى رفت .

3 - (( التقى : )) زیرا حضرت تقواى الهى را پیشه ساخته و خدا را همیشه مرکز توجه خود قرار داده بود. طاغوت زمان ؛ متوکل عباسى تمام تلاش جهنمى خود را به کار گرفته بود تا امام را به محافل لهو و لعب ، و فسق و فجور بکشاند، لیکن در کار خود سخت شکست خورد و اطرافیان خود را از این مطلب با خبر ساخت و از ناتوانى خود پرده برداشت .

4 - (( المرتضى : )) که مشهورترین لقب ایشان است .

5 - (( الفقیه : )) ایشان فقیه ترین فرد عصر و زمان خویش بودند و عالى ترین مرجع علما و فقها بشمار مى رفتند.

6 - (( العالم : )) حضرت ، داناترین شخص زمان خود نه تنها در مسائل و امور دینى ، بلکه در تمام معارف و علوم بشرى بودند.

7 - (( الامین : )) ایشان در تمام امور دینى و دنیوى بودند.

8 - (( الطیب : )) هیچ کس در زمان حضرت از ایشان پاکیزه تر و آراسته تر نبود.

9 - (( العسکرى : )) محل اقامت ایشان در سامرّا ((عسکر)) نام داشت لذا به ایشان لقب عسکرى داده شد.

10 - (( الموضح : )) روشن کننده احکام کتاب و سنت .

11 - (( الرشید: )) حضرت از همه بهتر راه رشد و هدایت را یافته و بر صراط مستقیم بودند.

12 - (( الشهید: )) زیرا ایشان توفیق شهادت را یافتند و به دست دشمنان خدا شهید گشتند.

13 - (( الوفى : )) ایشان با وفاترین مردم بودند و وفا از ویژگى هاى ایشان بشمار مى رفت .

14 - (( الخالص : )) زیرا ایشان از هر عیب و زشتى پاک و منزّه بودند.

 

ابن طلحه گوید: القاب آن حضرت عبارت بودند از: ناصح، متوکل، فتاح، نقی، مرتضی و مشهورترین القاب وی متوکل بود. اما آن حضرت این لقب را مخفی می کرد و به اصحابش می فرمود از یاد کردن وی با این لقب بپرهیزند. زیرا متوکل، لقب خلیفه عباسی بود. در مناقب در این باره آمده است: القاب آن حضرت عبارت بودند از: نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب و عسکری. وی معروف به عسکری بود و خود و فرزند بزرگوارش به عسکریین معروفیت دارند. شیخ صدوق در علل الشرایع و معانی الاخبار گوید: از استادان خود رضی الله عنهم، شنیدم که می گفتند: محله ای که علی بن محمد و حسن بن علی علیهما السلام در آن در سر من رای ساکن بودند، عسکر نامیده می شد از این رو به هر یک از این دو امام عسکری گفته می شود».

 

به آن حضرت در مجموع 42 نام و کنیه و لقب منتسب است که در ذیل به آنها اشاره می شود:

1. ابی الحسن علی بن محمد عسکری(ع)، (از شیخ مفید)[1]

2. ابوالحسن علی بن محمد صاحب العسکر(ع) (از شیخ طوسی)[2]

3.علی بن محمد الهادی(ع)، (از سید بن طاووس)[3]

4. علی بن محمد(ع)، (از فخر الدین طریحی)[4]

5. هادی(ع)، (از کفعمی)[5]

6. ابوالحسن علی العسکری(ع)، (از ابن صباغ مالکی از علمای سنی)[6]

7. علی بن محمد علی بن موسی...، (از شیخ صدوق)[7]

8.. رجل علوی؛ مردی علوی، (از نجاشی به نقل از احمد بن یحیی اودی)[8]. این تعبیر نشانه تقیه اودی و فضای سیاسی خفقان آلود عصر امام هادی است؛ به طوری که مردم از ترس نمی توانستند از آن حضرت اسم ببرند.

9. علی بن محمد بن علی ... الامام المنتخب، ولی المؤمنین، (شیخ مفید)[9]

10. نقی بن تقی بن صابر بن وفی بن صادق بن سید بن سجادین شهیدین بن حیدر...،[10] (ابن شهر آشوب)

11. ابی الحسن العسکری علی بن محمد بن ابی جعفر القانع بن علی الرضا بن موسی الامین، ... (ابن خشّاب)[11]. ابن خشاب هم اسامی ائمه هدی را همراه القاب مقدسشان مطرح کرده است.

12. الامام العاشر، الامام الهادی، علی بن محمد وارث الوصیین،(برسی)[12]

13. الامام علی الهادی ابن الامام محمد الجواد، (تستری)[13]

14. بطور، (در تورات)[14]

15. عسکری علت نام گذاری امام هادی و امام حسن، به عسکری این بوده که آن دو بزرگوار در محله ای به نام «عسکر» در سامرا تحت نظر بودند.[15]

16. ابوالحسن یا ابوالحسن ثالث، (طبرسی و دیگران)[16]. به گفته «طریحی» کنیه ابوالحسن مشترک بین پنج امام است: علی بن ابی طالب، علی بن الحسین، موسی بن جعفر، علی بن موسی و علی بن محمد الهادی(ع).[17]

17. علی بن محمد ابوالحسن هاشمی معروف به ابوالحسن عسکری، (از خطیب بغدادی)[18]

18. ابوالحسن علی الهادی، (ابن خلکان)[19]

19. الطیب الهادی، (از علی بن مهزیار)[20]

20. الصادق ابوالحسن الثالث، (از یکی از راویان)[21]

21. هادی، عسکری، عالم، دلیل، موضح، راشد و سدید(حضینی).[22]

22. ابن الرضا(ع)، (مردم آن عصر)[23]

23. ولی المؤمنین، (مفید)[24]

24. الصادق علی بن محمد بن الرضا، (از شخصی به نام منصور)[25]

25. العبد الصالح علی بن محمد بن علی الرضا، (از یک راوی به نام ابن یاسین)[26]

26. الطیب، (از داود صرمی)[27]

27. صاحب العسکر، ( یکی از اصحاب امام هادی)[28]

28. الفقیه العسکری،(از حسن بن راشد)[29]

29. مرتضی، رشید، شهید، نجیب، متقی، متوکل و خالص و وفی، (طبری)[30]

30. امین، (طبرسی)[31]

31. نقی، مؤتمن و متوکل، (ابن شهر آشوب)[32]

32. علی بن محمد المفتی، (اربلی)[33]

33. ناصح و فتّاح، (اربلی)[34]

اربلی می گوید: مشهورترین لقب آن بزرگوار متوکل بود، اما ایشان از اصحاب خود خواسته بود از ذکر این نام خودداری کنند؛ زیرا متوکل عباسی هم این نام را داشت.[35]

34. الامین المؤتمن هادی المسترشدین، (امام باقر(ع))[36]

35. السراج المنیر و الرکن الوثیق، (امام سجاد(ع))[37]

36. علی بن محمد المنتجب، (ناحیه مقدسه)[38]

37. ماضی، رجل و صادق، (طریحی).[39]

38. زکی، (علی علوی عمری)[40]

39. در دعای حضرت قائم (عج) معروف به دعای عبرات آمده است: «اللهم انی ... اتقرب الیک .. بالامام منحة الجبّار و والد الائمه الاطهار علی بن محمد المولود بالعسکر ...».[41]

40. در جایی دیگر از حضرت ولی عصر (عج) درباره جد گرامی اش آمده است:

«... وصلّ علی علی بن محمد امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجة رب العالمین...».[42]

41. حضرت رسول اعظم(ص) فرمودند: ای علی، من نذیر امت هستم و تو هادی آنها ... و علی بن محمد]الهادی[سابر]آزمایش کننده[ و علم امت است...[43]

42. المکتفی بالله، الولی لله، طاهر النجیب، صادق اللهجة.[44]

 

پدر بزرگوارشان

پدر امام هادى امام محمّد جواد فرزند على بن موسى الرضا فرزند و وارث امامت موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام، اصیل ترین و ریشه دارترین خاندان عرب در اسلام مى باشد و بشریت هرگز خاندانى بدین عظمت و بزرگوارى را جز همین خاندان به خود ندیده است . این خاندان معلم انسانیت در پیمودن مسیر کمال بوده اند و خداوند به وسیله آنان و با خون شهیدانشان شجره طیّبه توحید را آبیارى نموده است .

پدر امام هادى علیه السلام ، حضرت جواد علیه السلام از نوابغ و اعجوبه هاى روزگار بود و پس از وفات پدر (حضرت رضا علیه السلام) در سن هشت سالگى (حدود هفت سال و چند ماه ) ریاست عامه مسلمین و مرجعیّت دینى را به عهده گرفت .


مادر

همانطور که بارها گفته ایم اسلام تمام تلاش خود را بر وحدت جامعه و اتفاق کلمه گذاشت و صداى : (( یا ایها الناس ‍ انا خلقناکم من ذکر و انثى ... )) در داد و با دستورات خود ریشه تفرقه و تفاخر نژادى را خشکاند. امامان ما در تک تک حرکات و سکنات خود بیانگر نظر قرآن و اسلام درباره وحدت نژادى و تساوى مردم بودند و عملا در این راه گام بر مى داشتند و فرقى میان سفید و سیاه (جز به تقوا) نمى گذاشتند و براى از بین بردن اختلافات ویرانگر، پیش قدم شده با کنیزان ازدواج مى کردند، امام سجاد با کنیزى ازدواج کرد و زید بن على - شهید همیشه جاوید - از این پیوند مبارک به دنیا آمد.

یکى از اصحاب امام محمّد جواد علیه السلام - به نام محمّد بن فرج حکایت کند:
روزى حضرت ابوجعفر، امام جواد علیه السلام مرا در محضر مبارک خویش فرا خواند.
وقتى بر آن حضرت وارد شدم و نشستم ، اظهار داشت : امروز قافله اى به این محلّ آمده است و تعدادى کنیز براى فروش همراه خود آورده اند.
و سپس کیسه اى را - که مبلغ شصت دینار در آن بود - تحویل من داد و ضمن فرمایشاتى ، مطالبى را پیرامون کنیزى بیان نمود؛ و حالات و خصوصیّات آن کنیز را از جهت قیافه ، قامت و لباس توصیف کرد.
بعد از آن که امام جواد علیه السلام ، مطالب لازم را بیان نمود، به من دستور داد تا به سمت آن قافله حرکت کنم و آن کنیز مورد نظر را خریدارى نمایم .
پس طبق دستور حضرت حرکت کردم ، هنگامى که به محلّ فروش کنیزان رسیدم ، کنیزان را یکى پس از دیگرى تفحّص و جستجو کردم تا سرانجام ، کنیز مورد نظر حضرت جواد علیه السلام را - که توصیف و معرّفى نموده بود - پیدا کردم .
و در نهایت ، او را به همان مقدارى که حضرت داده بود خریدارى کرده و خدمت امام علیه السلام آوردم .
این کنیز نامش سمانه (جمانه ) بود؛ و طبق إ قرار و اعتراف خودش ، دست هیچ نامحرمى به او دراز نشده بود؛ و صحیح و سالم در خدمت امام محمّد جواد علیه السلام حضور یافت .

امام جواد نیز با این کنیز ازدواج نمود و امام على هادى ثمره این ازدواج بود. امام جواد براى تربیت و تهذیب همسر خود که با مفاهیم اسلامى آشنا نبود وى را در کنار دختران پیامبر - صلى اللّه علیه و آله - این اسوه هاى عفت و طهارت قرار داد و خود عهده دار تعلیم وى گشت . سلوک روحى و جاذبه امام و زنان حرم آنچنان نیرومند بود که بتدریج از این کنیز، پارسایى شب زنده دار و صالحه اى قارى قرآن و تالى آیات الهى به وجود آورد که این مطلب به وسیله راویان آثار نقل شده است . این زن شایسته ، نتیجه تهجد و تلاوت شبانه خود را دید و به بالاترین مرتبه افتخار دست یافت و رشک برین گشت زیرا افتخار مادرى امامى از امامان شیعه و سرورى از سروران مسلمین را کسب کرده بود. او عضوى از خاندانى گشته بود که خداوند آنان را پناهگاه بندگان و کشتى نجات قرار داده بود.

امام هادى علیه السلام ، ضمن فرمایشاتى در رابطه با منزلت و مقام والاى آن بانوى مکرّمه و بزرگوار، چنین اظهار نمود:
مادرم ، زنى با معرفت و با فضیلت بود؛ و نسبت به من معرفت کامل داشت و تمام مسائل و حقوق الهى را در همه موارد رعایت مى کرد، او اهل بهشت مى باشد.
و سپس افزود: تا قبل از پدرم ، حضرت جواد الا ئمّه علیه السلام دست هیچ انسانى به او نزدیک نشده بود.

 اما مورخین در نام مادر حضرت اختلاف کرده اند و ما برخى از این اقوال را ذکر مى کنیم :

1 - سمانه مغربیه  معروف به بانو ((امّ الفضل )).

2 - ماریه قبطیه .

3 - یدیش .

4 - حویت .




نوشته شده توسط جواد نجمی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

قرارگاه مجازی پدافند غیر عامل

ما مدعیان صف اول بودیم... از آخر مجلس شهدا را چیدند...
صلوات بر امام هادی (ع)
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِیِّ الْأَوْصِیَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِیَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّینِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى الْخَلاَئِقِ أَجْمَعِینَ‏ اللَّهُمَّ کَمَا جَعَلْتَهُ نُوراً یَسْتَضِی‏ءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِیلِ مِنْ ثَوَابِکَ‏ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِیمِ مِنْ عِقَابِکَ وَ حَذَّرَ بَأْسَکَ وَ ذَکَّرَ بِآیَاتِکَ وَ أَحَلَّ حَلاَلَکَ وَ حَرَّمَ حَرَامَکَ‏ وَ بَیَّنَ شَرَائِعَکَ وَ فَرَائِضَکَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِکَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِکَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِیَتِکَ‏ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِین‏

نویسندگان


طلوع خورشید دهم آسمان امامت

تاریخ اشهر ولادت دهمین خورشید امامت و ثمره باغ ولایت ودوازدهمین نهال عصمت وطهارت و نخستین فرزند برومند نهمین پیشوای امامت آن است که سال دویست و دوازدهم هجرت بود، و ولادت مشهور پانزدهم ذی حجه بوده است (بنا به روایت کلینی، شیخ مفید و شیخ طوسی و نیز ابن اثیر)؛ امّا درباره سال و ماه و روز ولادت اختلاف وجود دارد که ما به پاره اى از آنها اشاره مى کنیم:

شیخ در مصباح می نویسد: روایت شده است که حضرت ابو الحسن علی بن محمد عسکری (ع) در روز 27 ذی حجه به دنیا آمد. سپس وی می گوید: ابن عیاش گفته است: میلاد ابو الحسن ثالث روز دوم رجب بوده است. همچنین وی تولد آن حضرت را روز پنجم هم ذکر کرده است. شیخ گوید: ابراهیم بن هاشم قمی گفته است: ابو الحسن عسکری (ع) در روز سه شنبه سیزدهم رجب از سال214 هجری دیده  به دنیا گشود.


کلینی در کافی نویسد: آن حضرت در نیمه ذی حجه از سال 212 به دنیا آمد.

البته برخی نیز روایت کرده اند که تولد آن حضرت در ماه رجب و در سال 214 بوده است.

در کشف الغمة نیز گفته شده است که آن حضرت در روز جمعه پا به دنیا گذارد.

برخى منابع ، تصریح مى کنند که تولد امام در ماه رجب بوده است لیکن روز تولد را معین نکرده اند از جمله زیارتی که از ناحیه مقدسه بیرون آمده، دلالت می کند بر آنکه ولادت آن حضرت در ماه رجب بوده.

که چنین آمده است :

أللّهُمَّ اِنّی أَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَینِ فِی رَجَب، «محمد بن علی الثانی و علی بن محمد المنتجب»

((بارالها! از تو مى خواهم (درخواست دارم ) به حق دو مولود در ماه رجب : محمّد بن على ثانى و على بن محمّد منتجب (امام هادى ))).

البته بعضى از منابع تاریخى هم از ذکر روز و ماه تولد حضرت خوددارى کرده و تنها به ذکر محل تولد ایشان یعنى ((مدینه )) اکتفا کرده اند.

 

محل ولادت

آن حضرت در محلّى به نام صُریا - سه فرسخ مانده به شهر مدینه طیّبه - رسیدند، نوزادى عزیز و مبارک همانند دیگر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، پاک و پاکیزه ؛ و همچون جدّ بزرگوارش ، امام موسى کاظم علیه السلام در حال بازگشت از شهر مکّه معظّمه به مدینه طیّبه ، دیده به جهان گشود.

شیخ مفید گوید: «محل تولد آن حضرت در صریا، یکی از قرای مدینه بود».

 در بسیاری از نسخ جای ولادت آن حضرت را همین قریه و با همین املا نوشته اند و در برخی از نسخ ضبط آن به صورت «صربا»بوده است. البته نام چنین محلی نه در معجم البلدان و نه در هیچ یک از کتب لغت ذکر نشده است. تنها ابن شهر آشوب در مناقب، در بخش الجلاء و الشفاء، گفته است: صریا قریه ای است که موسی بن جعفر آن را به فاصله سه میلی از شهر مدینه بنا کرده است.


مراسم تولد

ائمه - علیهم السلام - هنگام تولد نوزادى در خاندان خود، سنّت شرعى مشخص و معیّنى داشتند و درباره نوزاد، مراسم خاصى را اجرا مى کردند نخست در گوش راست نوزاد ((اذان )) مى گفتند و سپس در گوش چپ او ((اقامه )) و روز هفتم ، نوزاد را ختنه مى کردند و سر او را تراشیده همسنگ آن نقره به مساکین صدقه مى دادند و در آخر، گوسفندى را براى نورسیده عقیقه مى نمودند.

تمام این مراسم بطور دقیق و کامل به وسیله پدر بزرگوارشان براى فرزند بجا آورده شد و سنّت ائمه همچنان محفوظ ماند.

 

نام مبارک ایشان

از باب تیمّن و تبرّک ، پدر بزرگوارشان  نام اجداد طاهرینش را بر فرزند نهاد؛ ((على )) نام امیرالمؤ منین و زین العابدین و سید الساجدین. این نامگذارى بسیار بجا بود و امام دهم به حکم وراثت ، خصوصیات اجداد را در خود داشت . او بلاغت و سخنورى را از امیرالمؤ منین به ارث برده بود و تقوا و عبادت وى همانند سید الساجدین بود.


کنیه ایشان

از جمله رسم هاى عرب کنیه گذارى بر افراد بوده است و این نوعى احترام بشمار مى رفته است تا جایى که عرب در این مورد به تفاخر مى پرداختند و شاعرى در این باب مى گوید:

اکنیه حین انادیه لا کرمه


و لا القبه و السواءة اللقبا

((هنگامى که او را مى خوانم با کنیه او را صدا مى زنم و به او لقب نمى دهم زیرا لقب دادن سبک شمردن است )).

ائمه - علیهم السلام - این نکته را به خوبى مى دانستند و حتّى به اطفال خود کنیه داده و آنان را با کنیه صدا مى زدند زیرا نوعى احترام بود و در رشد روانى و بلوغ اجتماعى فرزند اثرى ژرف داشت . حتّى در این زمینه شعرى از امام امیرالمؤ منین به این مضمون روایت شده است :

نحن الکرام و طفلتا المهد یکنى


انا اذاقعد اللئام على بساط العزّقمنا

((ما بزرگمنش هستیم و به فرزندانمان از همان هنگام که در گهواره هستند کنیه مى دهیم )).

((راه ما از راه لئیم و بى ریشه جداست و اگر آنان از راهى بروند ما از آن ، رو بر مى گردانیم و بر یک سفره نمى نشینیم )).

امام جواد نیز به تاءسّى از پدران گرامى خود فرزند را ((ابوالحسن )) خواند و در این کنیه او را با دو تن از اجدادش ‍ همانند ساخت : امام موسى بن جعفر و امام رضا. محدثین و روات براى تمیز و تفکیک میان این سه بزرگوار صفتى به ابوالحسن افزوده ، امام موسى بن جعفر را (( ابوالحسن الا ول ، )) امام رضا را (( ابوالحسن الثانى )) و امام هادى را (( ابوالحسن الثالث )) مى خوانند.


القاب حضرت

القاب شایسته امام گوشه هایى از صفات و گرایش هاى والاى ایشان را به خوبى تصویر مى کنند و ما برخى را نقل مى کنیم :

1 - (( الناصح : )) این لقب از آن رو به ایشان داده شد که بیش از همه مردم ، امت جدش را راهنمایى مى کرد و مصالح آنان را گوشزد مى کرد.

2 - (( المتوکل : )) حضرت این لقب را مخفی می داشت و به یاران خود فرموده بود وى را بدین لقب نخوانند.

به نظر ما امام از آن رو این لقب را ناخوش داشت که لقب جعفر متوکل ، خلیفه عباسى نیز بود که از سرسخت ترین دشمنان اهل بیت - علیهم السلام - بشمار مى رفت .

3 - (( التقى : )) زیرا حضرت تقواى الهى را پیشه ساخته و خدا را همیشه مرکز توجه خود قرار داده بود. طاغوت زمان ؛ متوکل عباسى تمام تلاش جهنمى خود را به کار گرفته بود تا امام را به محافل لهو و لعب ، و فسق و فجور بکشاند، لیکن در کار خود سخت شکست خورد و اطرافیان خود را از این مطلب با خبر ساخت و از ناتوانى خود پرده برداشت .

4 - (( المرتضى : )) که مشهورترین لقب ایشان است .

5 - (( الفقیه : )) ایشان فقیه ترین فرد عصر و زمان خویش بودند و عالى ترین مرجع علما و فقها بشمار مى رفتند.

6 - (( العالم : )) حضرت ، داناترین شخص زمان خود نه تنها در مسائل و امور دینى ، بلکه در تمام معارف و علوم بشرى بودند.

7 - (( الامین : )) ایشان در تمام امور دینى و دنیوى بودند.

8 - (( الطیب : )) هیچ کس در زمان حضرت از ایشان پاکیزه تر و آراسته تر نبود.

9 - (( العسکرى : )) محل اقامت ایشان در سامرّا ((عسکر)) نام داشت لذا به ایشان لقب عسکرى داده شد.

10 - (( الموضح : )) روشن کننده احکام کتاب و سنت .

11 - (( الرشید: )) حضرت از همه بهتر راه رشد و هدایت را یافته و بر صراط مستقیم بودند.

12 - (( الشهید: )) زیرا ایشان توفیق شهادت را یافتند و به دست دشمنان خدا شهید گشتند.

13 - (( الوفى : )) ایشان با وفاترین مردم بودند و وفا از ویژگى هاى ایشان بشمار مى رفت .

14 - (( الخالص : )) زیرا ایشان از هر عیب و زشتى پاک و منزّه بودند.

 

ابن طلحه گوید: القاب آن حضرت عبارت بودند از: ناصح، متوکل، فتاح، نقی، مرتضی و مشهورترین القاب وی متوکل بود. اما آن حضرت این لقب را مخفی می کرد و به اصحابش می فرمود از یاد کردن وی با این لقب بپرهیزند. زیرا متوکل، لقب خلیفه عباسی بود. در مناقب در این باره آمده است: القاب آن حضرت عبارت بودند از: نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب و عسکری. وی معروف به عسکری بود و خود و فرزند بزرگوارش به عسکریین معروفیت دارند. شیخ صدوق در علل الشرایع و معانی الاخبار گوید: از استادان خود رضی الله عنهم، شنیدم که می گفتند: محله ای که علی بن محمد و حسن بن علی علیهما السلام در آن در سر من رای ساکن بودند، عسکر نامیده می شد از این رو به هر یک از این دو امام عسکری گفته می شود».

 

به آن حضرت در مجموع 42 نام و کنیه و لقب منتسب است که در ذیل به آنها اشاره می شود:

1. ابی الحسن علی بن محمد عسکری(ع)، (از شیخ مفید)[1]

2. ابوالحسن علی بن محمد صاحب العسکر(ع) (از شیخ طوسی)[2]

3.علی بن محمد الهادی(ع)، (از سید بن طاووس)[3]

4. علی بن محمد(ع)، (از فخر الدین طریحی)[4]

5. هادی(ع)، (از کفعمی)[5]

6. ابوالحسن علی العسکری(ع)، (از ابن صباغ مالکی از علمای سنی)[6]

7. علی بن محمد علی بن موسی...، (از شیخ صدوق)[7]

8.. رجل علوی؛ مردی علوی، (از نجاشی به نقل از احمد بن یحیی اودی)[8]. این تعبیر نشانه تقیه اودی و فضای سیاسی خفقان آلود عصر امام هادی است؛ به طوری که مردم از ترس نمی توانستند از آن حضرت اسم ببرند.

9. علی بن محمد بن علی ... الامام المنتخب، ولی المؤمنین، (شیخ مفید)[9]

10. نقی بن تقی بن صابر بن وفی بن صادق بن سید بن سجادین شهیدین بن حیدر...،[10] (ابن شهر آشوب)

11. ابی الحسن العسکری علی بن محمد بن ابی جعفر القانع بن علی الرضا بن موسی الامین، ... (ابن خشّاب)[11]. ابن خشاب هم اسامی ائمه هدی را همراه القاب مقدسشان مطرح کرده است.

12. الامام العاشر، الامام الهادی، علی بن محمد وارث الوصیین،(برسی)[12]

13. الامام علی الهادی ابن الامام محمد الجواد، (تستری)[13]

14. بطور، (در تورات)[14]

15. عسکری علت نام گذاری امام هادی و امام حسن، به عسکری این بوده که آن دو بزرگوار در محله ای به نام «عسکر» در سامرا تحت نظر بودند.[15]

16. ابوالحسن یا ابوالحسن ثالث، (طبرسی و دیگران)[16]. به گفته «طریحی» کنیه ابوالحسن مشترک بین پنج امام است: علی بن ابی طالب، علی بن الحسین، موسی بن جعفر، علی بن موسی و علی بن محمد الهادی(ع).[17]

17. علی بن محمد ابوالحسن هاشمی معروف به ابوالحسن عسکری، (از خطیب بغدادی)[18]

18. ابوالحسن علی الهادی، (ابن خلکان)[19]

19. الطیب الهادی، (از علی بن مهزیار)[20]

20. الصادق ابوالحسن الثالث، (از یکی از راویان)[21]

21. هادی، عسکری، عالم، دلیل، موضح، راشد و سدید(حضینی).[22]

22. ابن الرضا(ع)، (مردم آن عصر)[23]

23. ولی المؤمنین، (مفید)[24]

24. الصادق علی بن محمد بن الرضا، (از شخصی به نام منصور)[25]

25. العبد الصالح علی بن محمد بن علی الرضا، (از یک راوی به نام ابن یاسین)[26]

26. الطیب، (از داود صرمی)[27]

27. صاحب العسکر، ( یکی از اصحاب امام هادی)[28]

28. الفقیه العسکری،(از حسن بن راشد)[29]

29. مرتضی، رشید، شهید، نجیب، متقی، متوکل و خالص و وفی، (طبری)[30]

30. امین، (طبرسی)[31]

31. نقی، مؤتمن و متوکل، (ابن شهر آشوب)[32]

32. علی بن محمد المفتی، (اربلی)[33]

33. ناصح و فتّاح، (اربلی)[34]

اربلی می گوید: مشهورترین لقب آن بزرگوار متوکل بود، اما ایشان از اصحاب خود خواسته بود از ذکر این نام خودداری کنند؛ زیرا متوکل عباسی هم این نام را داشت.[35]

34. الامین المؤتمن هادی المسترشدین، (امام باقر(ع))[36]

35. السراج المنیر و الرکن الوثیق، (امام سجاد(ع))[37]

36. علی بن محمد المنتجب، (ناحیه مقدسه)[38]

37. ماضی، رجل و صادق، (طریحی).[39]

38. زکی، (علی علوی عمری)[40]

39. در دعای حضرت قائم (عج) معروف به دعای عبرات آمده است: «اللهم انی ... اتقرب الیک .. بالامام منحة الجبّار و والد الائمه الاطهار علی بن محمد المولود بالعسکر ...».[41]

40. در جایی دیگر از حضرت ولی عصر (عج) درباره جد گرامی اش آمده است:

«... وصلّ علی علی بن محمد امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجة رب العالمین...».[42]

41. حضرت رسول اعظم(ص) فرمودند: ای علی، من نذیر امت هستم و تو هادی آنها ... و علی بن محمد]الهادی[سابر]آزمایش کننده[ و علم امت است...[43]

42. المکتفی بالله، الولی لله، طاهر النجیب، صادق اللهجة.[44]

 

پدر بزرگوارشان

پدر امام هادى امام محمّد جواد فرزند على بن موسى الرضا فرزند و وارث امامت موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام، اصیل ترین و ریشه دارترین خاندان عرب در اسلام مى باشد و بشریت هرگز خاندانى بدین عظمت و بزرگوارى را جز همین خاندان به خود ندیده است . این خاندان معلم انسانیت در پیمودن مسیر کمال بوده اند و خداوند به وسیله آنان و با خون شهیدانشان شجره طیّبه توحید را آبیارى نموده است .

پدر امام هادى علیه السلام ، حضرت جواد علیه السلام از نوابغ و اعجوبه هاى روزگار بود و پس از وفات پدر (حضرت رضا علیه السلام) در سن هشت سالگى (حدود هفت سال و چند ماه ) ریاست عامه مسلمین و مرجعیّت دینى را به عهده گرفت .


مادر

همانطور که بارها گفته ایم اسلام تمام تلاش خود را بر وحدت جامعه و اتفاق کلمه گذاشت و صداى : (( یا ایها الناس ‍ انا خلقناکم من ذکر و انثى ... )) در داد و با دستورات خود ریشه تفرقه و تفاخر نژادى را خشکاند. امامان ما در تک تک حرکات و سکنات خود بیانگر نظر قرآن و اسلام درباره وحدت نژادى و تساوى مردم بودند و عملا در این راه گام بر مى داشتند و فرقى میان سفید و سیاه (جز به تقوا) نمى گذاشتند و براى از بین بردن اختلافات ویرانگر، پیش قدم شده با کنیزان ازدواج مى کردند، امام سجاد با کنیزى ازدواج کرد و زید بن على - شهید همیشه جاوید - از این پیوند مبارک به دنیا آمد.

یکى از اصحاب امام محمّد جواد علیه السلام - به نام محمّد بن فرج حکایت کند:
روزى حضرت ابوجعفر، امام جواد علیه السلام مرا در محضر مبارک خویش فرا خواند.
وقتى بر آن حضرت وارد شدم و نشستم ، اظهار داشت : امروز قافله اى به این محلّ آمده است و تعدادى کنیز براى فروش همراه خود آورده اند.
و سپس کیسه اى را - که مبلغ شصت دینار در آن بود - تحویل من داد و ضمن فرمایشاتى ، مطالبى را پیرامون کنیزى بیان نمود؛ و حالات و خصوصیّات آن کنیز را از جهت قیافه ، قامت و لباس توصیف کرد.
بعد از آن که امام جواد علیه السلام ، مطالب لازم را بیان نمود، به من دستور داد تا به سمت آن قافله حرکت کنم و آن کنیز مورد نظر را خریدارى نمایم .
پس طبق دستور حضرت حرکت کردم ، هنگامى که به محلّ فروش کنیزان رسیدم ، کنیزان را یکى پس از دیگرى تفحّص و جستجو کردم تا سرانجام ، کنیز مورد نظر حضرت جواد علیه السلام را - که توصیف و معرّفى نموده بود - پیدا کردم .
و در نهایت ، او را به همان مقدارى که حضرت داده بود خریدارى کرده و خدمت امام علیه السلام آوردم .
این کنیز نامش سمانه (جمانه ) بود؛ و طبق إ قرار و اعتراف خودش ، دست هیچ نامحرمى به او دراز نشده بود؛ و صحیح و سالم در خدمت امام محمّد جواد علیه السلام حضور یافت .

امام جواد نیز با این کنیز ازدواج نمود و امام على هادى ثمره این ازدواج بود. امام جواد براى تربیت و تهذیب همسر خود که با مفاهیم اسلامى آشنا نبود وى را در کنار دختران پیامبر - صلى اللّه علیه و آله - این اسوه هاى عفت و طهارت قرار داد و خود عهده دار تعلیم وى گشت . سلوک روحى و جاذبه امام و زنان حرم آنچنان نیرومند بود که بتدریج از این کنیز، پارسایى شب زنده دار و صالحه اى قارى قرآن و تالى آیات الهى به وجود آورد که این مطلب به وسیله راویان آثار نقل شده است . این زن شایسته ، نتیجه تهجد و تلاوت شبانه خود را دید و به بالاترین مرتبه افتخار دست یافت و رشک برین گشت زیرا افتخار مادرى امامى از امامان شیعه و سرورى از سروران مسلمین را کسب کرده بود. او عضوى از خاندانى گشته بود که خداوند آنان را پناهگاه بندگان و کشتى نجات قرار داده بود.

امام هادى علیه السلام ، ضمن فرمایشاتى در رابطه با منزلت و مقام والاى آن بانوى مکرّمه و بزرگوار، چنین اظهار نمود:
مادرم ، زنى با معرفت و با فضیلت بود؛ و نسبت به من معرفت کامل داشت و تمام مسائل و حقوق الهى را در همه موارد رعایت مى کرد، او اهل بهشت مى باشد.
و سپس افزود: تا قبل از پدرم ، حضرت جواد الا ئمّه علیه السلام دست هیچ انسانى به او نزدیک نشده بود.

 اما مورخین در نام مادر حضرت اختلاف کرده اند و ما برخى از این اقوال را ذکر مى کنیم :

1 - سمانه مغربیه  معروف به بانو ((امّ الفضل )).

2 - ماریه قبطیه .

3 - یدیش .

4 - حویت .


نظرات  (۳)

به به
جزاءکم الله برادر
پاسخ:
ممنون
مؤید باشد برادر
سلام. دستتون درد نکنه اجرتون با صاحب کار
پاسخ:
از پیشنهادات و انتقادات بازدیدکنندگان محترم استقبال می کنم
انشاءالله همه ما جزء پیروان راستین آن حضرت باشیم
بسیار عااااااااااااااااااااااااااااالی آقای نجمی وبلاگتون فوق العاده اس

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی